گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نمونه
جلد بیست و چهارم
62 ) سوره جمعه این سوره در مدینه نازل شده و 11 آیه است )
اشاره
ص : 99
ص : 100
محتواي سوره جمعه
این سوره در حقیقت بر دو محور اصلی اساسی دور می زند:نخست توجه به توحید و صفات خدا و هدف از بعثت پیامبر اسلام
ص و مساله معاد،و دیگري برنامه سازنده نماز جمعه و بعضی از خصوصیات این عبادت بزرگ.
ولی با نظر دیگر محتواي این سوره را در چند بخش می توان خلاصه کرد.
-1 تسبیح عمومی موجودات.
-2 هدف بعثت پیامبر اسلام ص از نظر بعد تعلیم و تربیت.
-3 هشدار به مؤمنان که از اصول آئین حق منحرف نشوند آن گونه که یهود منحرف شدند.
-4 اشاره اي به قانون عمومی مرگ که دریچه اي است به سوي عالم بقاء.
-5 دستور مؤکد براي انجام فریضه نماز جمعه و تعطیل کسب و کار براي شرکت در آن.
***
فضیلت تلاوت سوره جمعه
در فضیلت تلاوت این سوره روایات بسیاري وارد شده،چه مستقلا و یا در ضمن نمازهاي یومیه. در حدیثی از پیغمبر اکرم ص
می خوانیم: و من قرء سوره الجمعه اعطی عشر حسنات بعدد من اتی الجمعه،و بعدد من لم یاتها فی امصار المسلمین: "هر کس
سوره جمعه را بخواند خداوند به تعداد کسانی که در نماز جمعه شرکت می کنند و کسانی که شرکت نمی کنند در تمام بلاد
مسلمین به او ده حسنه می بخشد" 1. در حدیث دیگري از امام صادق ع آمده است که بر هر مؤمنی از شیعیان ما لازم است
در شب جمعه،سوره"جمعه"و" سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی "را بخواند،و در ظهر جمعه،سوره جمعه و منافقین را،و هر گاه چنین
اللّ ص را انجام داده،و پاداش و ثوابش بر خدا بهشت است 2. مخصوصا تاکید زیادي روي این مطلب
􀀀
کند گویی عمل رسول ه
شده که سوره"جمعه"و"منافقین"را در نماز جمعه بخوانند و در بعضی از این روایات آمده که حتی الامکان آن را ترك
کافِرُونَ "به سوره هاي دیگر در قرائت نماز جائز نیست این مساله در 􀀀 ا أَیُّهَا الْ 􀀀 نکنند 3و با این که عدول از سوره توحید و" قُلْ ی
خصوص نماز جمعه استثنا شده است و عدول از آنها به سوره"جمعه"و"منافقین"جایز بلکه مستحبّ شمرده است. و اینها همه
نشانه اهمیت فوق العاده این سوره قرآن مجید است.
ص : 101
این سوره در حقیقت بر دو محور اصلی اساسی دور می زند:نخست توجه به توحید و صفات خدا و هدف از بعثت پیامبر اسلام
ص و مساله معاد،و دیگري برنامه سازنده نماز جمعه و بعضی از خصوصیات این عبادت بزرگ.
ولی با نظر دیگر محتواي این سوره را در چند بخش می توان خلاصه کرد.
-1 تسبیح عمومی موجودات.
-2 هدف بعثت پیامبر اسلام ص از نظر بعد تعلیم و تربیت.
-3 هشدار به مؤمنان که از اصول آئین حق منحرف نشوند آن گونه که یهود منحرف شدند.
-4 اشاره اي به قانون عمومی مرگ که دریچه اي است به سوي عالم بقاء.
-5 دستور مؤکد براي انجام فریضه نماز جمعه و تعطیل کسب و کار براي شرکت در آن.
***
فضیلت تلاوت سوره جمعه
در فضیلت تلاوت این سوره روایات بسیاري وارد شده،چه مستقلا و یا در ضمن نمازهاي یومیه. در حدیثی از پیغمبر اکرم ص
می خوانیم: و من قرء سوره الجمعه اعطی عشر حسنات بعدد من اتی الجمعه،و بعدد من لم یاتها فی امصار المسلمین: "هر کس
سوره جمعه را بخواند خداوند به تعداد کسانی که در نماز جمعه شرکت می کنند و کسانی که شرکت نمی کنند در تمام بلاد
مسلمین به او ده حسنه می بخشد" 1. در حدیث دیگري از امام صادق ع آمده است که بر هر مؤمنی از شیعیان ما لازم است
در شب جمعه،سوره"جمعه"و" سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی "را بخواند،و در ظهر جمعه،سوره جمعه و منافقین را،و هر گاه چنین
اللّ ص را انجام داده،و پاداش و ثوابش بر خدا بهشت است 2. مخصوصا تاکید زیادي روي این مطلب
􀀀
کند گویی عمل رسول ه
شده که سوره"جمعه"و"منافقین"را در نماز جمعه بخوانند و در بعضی از این روایات آمده که حتی الامکان آن را ترك
کافِرُونَ "به سوره هاي دیگر در قرائت نماز جائز نیست این مساله در 􀀀 ا أَیُّهَا الْ 􀀀 نکنند 3و با این که عدول از سوره توحید و" قُلْ ی
خصوص نماز جمعه استثنا شده است و عدول از آنها به سوره"جمعه"و"منافقین"جایز بلکه مستحبّ شمرده است. و اینها همه
نشانه اهمیت فوق العاده این سوره قرآن مجید است.
ص :
[ [سوره الجمعه ( 62 ): آیات 1 تا 4
اشاره
ا فِی اَلْأَرْضِ اَلْمَلِکِ اَلْقُدُّوسِ اَلْعَزِیزِ اَلْحَکِیمِ ( 1) هُوَ اَلَّذِي بَعَثَ فِی 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
منِ اَلرَّحِیمِ . یُسَ بِّحُ هِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
لالٍ مُبِینٍ ( 2) وَ آخَرِینَ 􀀀 کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَ 􀀀 ابَ وَ اَلْحِکْمَهَ وَ إِنْ 􀀀 اتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِت 􀀀 اَلْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آی
( اَللّ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِیمِ ( 4
􀀀
شاءُ وَ هُ 􀀀 اَللّ یُؤْتِیهِ مَنْ یَ
􀀀
ذلِکَ فَضْلُ هِ 􀀀 لَمّ یَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ ( 3)
ا􀀀 مِنْهُم ْ
ص : 103
ترجمه:
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر 1-آنچه در آسمانها و زمین است همواره تسبیح خدا می گویند،خداوندي که مالک و
حاکم است،و از هر عیب و نقصی مبرا و عزیز و حکیم است.
-2 او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند،و آنها را پاکیزه
کند،و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاري بودند.
-3 و رسول بر گروه دیگري که هنوز به آنها ملحق نشده اند،و او عزیز و حکیم است.
-4 این فضل خدا است که به هر کس بخواهد(و شایسته بداند)می بخشد و خداوند صاحب فضل عظیم است.
تفسیر:
اشاره
هدف بعثت پیامبر:
این سوره نیز با تسبیح و تقدیس پروردگار شروع می شود،و به قسمتی از صفات جمال و جلال و اسماء حسناي او اشاره می
کند که در حقیقت مقدمه اي است براي بحثهاي آینده.
می فرماید:"آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است پیوسته تسبیح خدا می گویند و با زبان حال و قال او را از تمام نقایص و
ا فِی الْأَرْضِ ). 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
عیوب پاك می شمرند" ( یُسَبِّحُ هِ
"همان خداوندي که مالک و حاکم است،و از هر عیب و نقصی مبرا است" ( اَلْمَلِکِ الْقُدُّوسِ ).
"خداوندي که عزیز و حکیم است"( اَلْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ).
و به این ترتیب نخست بر"مالکیت و حاکمیت"و سپس"منزه بودن او
ص : 104
از هر گونه ظلم و ستم و نقص"تاکید می کند،زیرا با توجه به مظالم بیحساب ملوك و شاهان واژه"ملک"تداعی معانی
نامقدسی می کند که با کلمه"قدوس" همه شستشو می شود.
و از طرفی روي"قدرت"و"علم"که دو رکن اصلی حکومت است تکیه نموده،و چنان که خواهیم دید این صفات ارتباط
نزدیکی به بحثهاي آینده این سوره دارد،و نشان می دهد که انتخاب اوصاف حق در آیات مختلف قرآن روي حساب و نظم و
رابطه خاصی است.
.( در باره تسبیح عمومی موجودات جهان قبلا بحثهاي مشروحی داشته ایم ( 1
*** بعد از این اشاره کوتاه و پرمعنی به مساله توحید و صفات خدا به مساله بعثت پیامبر اسلام ص و هدف از این رسالت
بزرگ که در ارتباط با عزیز و حکیم و قدوس بودن خداوند است پرداخته چنین می گوید:"او کسی است که در میان درس
اتِهِ 􀀀 نخوانده ها رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند" ( هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آی
.(
و در پرتو این تلاوت"آنها را از هر گونه شرك و کفر و انحراف و فساد پاك و پاکیزه کند،و کتاب و حکمت بیاموزد"( وَ
ابَ وَ الْحِکْمَهَ ). 􀀀 یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِت
لالٍ مُبِینٍ ). 􀀀 کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَ 􀀀 "هر چند پیش از آن در ضلال مبین و گمراهی آشکاري بودند"( وَ إِنْ
جالب اینکه بعثت پیامبر اسلام ص را با آن ویژگیهایی که جز از طریق اعجاز نمی توان تفسیر کرد نشانه عظمت خدا و دلیل بر
وجود او گرفته،می گوید:
ص : 105
.( 1) تفسیر نمونه جلد 12 ذیل آیه 44 سوره اسراء و ذیل آیه 41 نور(جلد 14 صفحه 497 -1
خداوند همان کسی است که چنین پیامبري را مبعوث کرد،و چنین شاهکاري را در آفرینش به وجود آورد!
"امیین"جمع"امی"به معنی درس نخوانده است(منسوب به"ام" (مادر)یعنی مکتبی جز مکتب دامان مادرش را ندیده است)و
ي "(مادر آبادیها) می نامیدند ولی این احتمال بعید به نظر 􀀀 بعضی آن را به معنی"اهل مکه"دانسته اند،زیرا"مکه"را" أُمَّ الْقُر
می رسد،چرا که نه پیامبر اسلام ص تنها مبعوث به اهل مکه بود،و نه سوره جمعه در مکه نازل شده است.
بعضی از مفسران نیز آن را به معنی"امت عرب"در مقابل یهود و دیگران تفسیر کرده اند،و آیه 75 سوره"آل عمران"را شاهد
ا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ :"یهود گفتند ما در برابر امیین (غیر یهود)مسئول نیستیم". 􀀀 الُوا لَیْسَ عَلَیْن 􀀀 بر این معنی می دانند که می گوید: ق
اگر این تفسیر را هم بپذیریم به خاطر آن است که یهود خود را اهل کتاب و با سواد می دانستند و امت عرب را بیسواد و
درس نخوانده.
.( بنا بر این تفسیر اول از همه مناسبتر است ( 1
قابل توجه اینکه می گوید:پیامبر اسلام از میان همین گروه و همین قشر درس نخوانده برخاسته تا عظمت رسالت او را روشن
سازد،و دلیلی باشد بر حقانیت او،چرا که کتابی مثل قرآن با این محتواي عمیق و عظیم،و فرهنگی چون فرهنگ اسلام،محال
است زائیده فکر بشر باشد آن هم بشري که نه خود درس خوانده،و نه در محیط علم و دانش پرورش یافته است،این نوري
است که از ظلمت برخاسته،و باغ سرسبزي است که از دل کویر سر برآورده،و این خود معجزه اي است آشکار و سندي است
روشن بر حقانیت او.
ص : 106
1) در باره معنی"امی"شرح بیشتري ذیل آیه 157 سوره اعراف آورده ایم(به جلد ششم تفسیر نمونه صفحه 400 مراجعه -1
فرمائید).
در آیه فوق هدف این بعثت را در سه امر خلاصه کرده که یکی جنبه مقدماتی دارد و آن تلاوت آیات الهی است،و دو
قسمت دیگر یعنی"تهذیب و تزکیه نفوس"و"تعلیم کتاب و حکمت"دو هدف بزرگ نهایی را تشکیل می دهد.
آري پیامبر ص آمده است که انسانها را هم در زمینه علم و دانش،و هم اخلاق و عمل،پرورش دهد،تا به وسیله این دو بال بر
اللّ را پیش گیرند،و به مقام قرب او نائل شوند.
􀀀
اوج آسمان سعادت پرواز کنند،و مسیر الی ه
این نکته نیز شایان توجه است که در بعضی از آیات قرآن"تزکیه" مقدم بر"تعلیم"و در بعضی"تعلیم"مقدم بر"تزکیه"شمرده
شده،یعنی از چهار مورد در سه مورد تربیت بر تعلیم مقدم است،و در یک مورد تعلیم بر تربیت مقدم.
این تعبیر ضمن اینکه نشان می دهد این دو امر در یکدیگر تاثیر متقابل دارند(اخلاق زائیده علم است همانگونه که علم زائیده
اخلاق است)اصالت تربیت را مشخص می سازد، البته منظور علوم حقیقی است نه اصطلاحی در لباس علم.
فرق میان"کتاب"و"حکمت"ممکن است این باشد که اول اشاره به قرآن و دومی به سخنان پیامبر ص و تعلیمات اوست
که"سنت"نام دارد.
و نیز ممکن است"کتاب"اشاره به اصل دستورات اسلام باشد،و"حکمت" اشاره به فلسفه و اسرار آن.
این نکته نیز قابل توجه است که"حکمت"در اصل به معنی منع کردن به قصد اصلاح است،و لجام مرکب را از این
جهت"حکمت"گویند که او را منع و مهار کرده،و در مسیر صحیح قرار می دهد،بنا بر این مفهوم آن دلائل عقلی است،و از
اینجا روشن می شود که ذکر کتاب و حکمت پشت سر یکدیگر می تواند اشاره به دو سرچشمه بزرگ شناخت
یعنی"وحی"و"عقل"بوده باشد،
ص : 107
یا به تعبیر دیگر احکام آسمانی و تعلیمات اسلام در عین اینکه از وحی الهی سرچشمه می گیرد با ترازوي عقل قابل سنجش و
درك می باشد(منظور کلیات احکام است).
لالٍ مُبِینٍ "(گمراهی آشکار)که در ذیل آیه به عنوان سابقه قوم عرب بیان شده،اشاره سربسته و پرمعنایی است به 􀀀 و اما" ضَ
عصر جاهلیت که گمراهی بر سراسر جامعه آنها حکمفرما بود،چه گمراهی از این بدتر و آشکارتر که:
بتهایی را که از سنگ و چوب با دست خود می تراشیدند پرستش می کردند و در مشکلات خود به این موجودات بی شعور
پناه می بردند.
دختران خود را با دست خویش زنده به گور می کردند،سهل است به این عمل فخر و مباهات نیز می کردند که نگذاردیم
ناموسمان دست بیگانگان بیفتد!.
مراسم نماز و نیایش آنها کف زدن و سوت کشیدن در کنار خانه کعبه بود،و حتی زنان بصورت برهنه مادرزاد بر گرد خانه
خدا طواف می کردند و آن را عبادت می شمردند! انواع خرافات و موهومات بر افکار آنها حاکم بود،و جنگ و خونریزي و
غارتگري مایه مباهاتشان زن در میان آنها متاع بی ارزشی بود که حتی روي آن قمار می زدند!و از ساده ترین حقوق انسانی
محروم بود،کینه ها و عداوتها را پدران به ارث به فرزندانشان منتقل می کردند،و به همین دلیل خونریزي و کشت و کشتار
یک امر عادي محسوب می شد.
آري پیامبر ص آمد و آنها را از این ضلال مبین به برکت کتاب و حکمت نجات داد،و تعلیم و تربیت نمود،و به راستی نفوذ
در چنین جامعه گمراهی خود یکی از دلائل عظمت اسلام و معجزه آشکار پیامبر بزرگ ما است.
***
ص : 108
ولی از آنجا که پیامبر اسلام تنها مبعوث به این قوم"امی"نبود،بلکه دعوتش همه جهانیان را دربر می گرفت در آیه بعد می
لَمّ یَلْحَقُوا بِهِمْ )
ا 􀀀 مِنْهُم افزاید:"او مبعوث به گروه دیگري از مؤمنان نیز هست که هنوز ملحق به اینها نشده اند"، ( وَ آخَرِینَ .(1)
اقوام دیگري که بعد از یاران پیامبر اسلام ص پا به عرصه وجود گذاردند،در مکتب تعلیم و تربیت پیامبر ص پرورش یافتند،و
از سرچشمه زلال قرآن و سنت محمدي ص سیراب گشتند،آري آنها نیز مشمول این دعوت بزرگ بودند.
به این ترتیب آیه فوق تمام اقوامی را که بعد از صحابه پیامبر ص به وجود آمدند از عرب و عجم شامل می شود،در حدیثی
می خوانیم هنگامی که پیغمبر اکرم ص این آیه را تلاوت فرمود سؤال کردند:اینها کیانند؟ پیامبر ص دست خود را بر شانه
سلمان گذارد،و فرمود
لو کان الایمان فی الثریا لنالته رجال من هؤلاء :"اگر ایمان در ثریا(ستاره دوردستی که در این زمینه ضرب المثل است).باشد
.( مردانی از این گروه(ایرانیان)به آن دست می یابند" ( 2
و از آنجا که همه این امور از قدرت و حکمت خداوند سرچشمه می گیرد
ص : 109
1) "آخرین"عطف بر"امیین"است و ضمیر"منهم"به"مؤمنین" برمی گردد که از لابلاي کلام استفاده می شود.بعضی نیز -1
احتمال داده اند که عطف بر ضمیر"یعلمهم"بوده باشد،ولی معنی اول مناسبتر است.
2) این حدیث را طبرسی در"مجمع البیان"علامه طباطبائی در"المیزان"و سیوطی در"در المنثور"زمخشري - 2
در"کشاف"قرطبی در تفسیرش،و مراغی در تفسیر خود،و سید قطب در"فی ظلال"ذیل آیه مورد بحث نقل کرده اند و در
اصل از"صحیح بخاري"گرفته شده.
در پایان آیه می فرماید:"او عزیز و حکیم است"( وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ).
*** سپس به این نعمت بزرگ یعنی بعثت پیامبر گرامی اسلام ص و برنامه تعلیم و تربیت او اشاره کرده.می افزاید:"این فضل
شاءُ وَ 􀀀 اللّ یُؤْتِیهِ مَنْ یَ
􀀀
ذلِکَ فَضْلُ هِ 􀀀 خدا است که به هر کس بخواهد و لایق ببیند می بخشد،و خداوند صاحب فضل عظیم است"(
اللّ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ).
􀀀
هُ
اللّ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ
􀀀
در حقیقت این آیه همانند آیه 164 سوره آل عمران است که می گوید: لَقَدْ مَنَّ هُ
لالٍ مُبِینٍ و همه چیز آن تقریبا شبیه 􀀀 کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَ 􀀀 ابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ 􀀀 اتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِت 􀀀 أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آی
آیات مورد بحث است.
اللّ "(این فضل الهی است) اشاره به اصل مقام نبوت باشد که خداوند این مقام را
􀀀
ذلِکَ فَضْلُ هِ 􀀀 بعضی نیز احتمال داده اند که"
به هر کس که شایسته بداند می دهد.
ولی تفسیر اول،مناسبتر است،هر چند جمع میان هر دو نیز ممکن است، که هم رهبري پیامبر ص براي امت فضل الهی است و
هم مقام نبوت براي شخص پیامبر ص.
ناگفته پیدا است که تعبیر"من یشاء"(هر کس را بخواهد)مفهومش این نیست که خدا بی حساب،فضل و مرحمت خود را به
کسی می دهد،بلکه مشیت در اینجا توأم با حکمت است،همانگونه که توصیف خداوند را به عزیز و حکیم در نخستین آیه
سوره این مطلب را روشن ساخته.
امیر مؤمنان علی ع نیز در تشریح این فضل بزرگ الهی در نهج البلاغه می فرماید:
اللّ علیهم،حین بعث الیهم رسولا،فعقد بملته طاعتهم،و جمع علی دعوته الفتهم،کیف نشرت النعمه
􀀀
فانظروا الهی مواقع نعم ه
علیهم جناح
ص : 110
کرامتها،و اسالت لهم جداول نعیمها،و التفت المله بهم فی عوائد برکتها فاصبحوا فی نعمتها غرقین،و فی خضره عیشها فکهین
:"به نعمتهاي خداوند بر این امت بنگرید!در آن زمان که رسولش را به سوي آنها مبعوث کرد، اطاعت آنها را به آئینش جلب
کرد،و با دعوتش آنها را متحد ساخت،بنگرید چگونه این نعمت بزرگ پر و بال کرامت خود را بر آنها گسترد،و نهرهاي
مواهب خویش را به سوي آنان جاري ساخت،و آئین حق با تمام برکاتش آنها را در برگرفت،آنها در میان نعمتهایش غرقند،و
***( در زندگانی خرمش شادمانند" ( 1
نکته:
فضل الهی روي حساب است
در حدیثی آمده است که جمعی از فقراي امت خدمت رسول خدا ص رسیدند و عرض کردند:اي رسول خدا!ثروتمندان
اموالی براي انفاق دارند و ما چیزي نداریم،وسیله براي حج دارند و ما نداریم،و امکانات براي آزاد کردن بردگان دارند و ما
نداریم.
پیامبر ص فرمود:هر کسی صد بار"تکبیر"بگوید افضل است از آزاد کردن یک برده،و کسی که صد بار"تسبیح خدا"بگوید
اللّ " بگوید،عملش از تمام
􀀀
هَ إِلَّا هُ 􀀀 لا إِل 􀀀 افضل است از اینکه یکصد اسب را براي جهاد زین و لجام کند،و کسی که صد بار"
مردم در آن روز برتر است،مگر اینکه کسی بیشتر بگوید.
این سخن به گوش اغنیاء رسید،آنها نیز به سراغ این اذکار رفتند، فقراي امت خدمت پیامبر ص رسیدند و عرض کردند:سخن
شما به گوش
ص : 111
1) "نهج البلاغه"خطبه 192 (خطبه قاصعه). -1
اینها رسیده و آنها نیز مشغول ذکر شده اند!پیامبر ص فرمود:
شاءُ 􀀀 اللّ یُؤْتِیهِ مَنْ یَ
􀀀
ذلِکَ فَضْلُ هِ 􀀀
:"این فضل الهی است به هر کس بخواهد می دهد"(اشاره به اینکه این براي امثال شما است که اشتیاق انفاق دارید و وسیله
.( آن در اختیار ندارید،و اما براي آنها که ثروتمندند راه وصول به فضل الهی از طریق انفاق از ثروتهایشان است) ( 1
این حدیث نیز شاهد سخنی است که در بالا گفتیم که فضل الهی روي حساب حکیمانه است.
***
ص : 112
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 284 -1
[ [سوره الجمعه ( 62 ): آیات 5 تا 8
اشاره
لا یَهْدِي اَلْقَوْمَ 􀀀 اَللّ
􀀀
اَللّ وَ هُ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 اراً بِئْسَ مَثَلُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآی 􀀀 مارِ یَحْمِلُ أَسْف 􀀀 ا کَمَثَلِ اَلْحِ 􀀀 اهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوه 􀀀 مَثَلُ اَلَّذِینَ حُمِّلُوا اَلتَّوْر
لا یَتَمَنَّوْنَهُ 􀀀 صادِقِینَ ( 6) وَ 􀀀 اَلنّ فَتَمَنَّوُا اَلْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ
اسِ􀀀 د لِلّ مِنْ وُنِ
􀀀
اءُ هِ 􀀀 ادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِی 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ ه 􀀀 اَلظّ ( 5) قُلْ ی
􀀀
الِمِینَ
الِمِ اَلْغَیْبِ وَ 􀀀 ی ع 􀀀 قِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِل 􀀀 بِالظّ ( 7) قُلْ إِنَّ اَلْمَوْتَ اَلَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلا
􀀀
اَللّ عَلِیمٌ الِمِینَ
􀀀
ما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ هُ 􀀀 أَبَداً بِ
( ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( 8 􀀀 ادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِ 􀀀 اَلشَّه
ترجمه:
-5 کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا ننمودند مانند درازگوشی هستند که کتابهایی را حمل می کند،قومی
که آیات الهی را تکذیب کردند مثال بدي دارند،و خداوند جمعیت ظالمان را هدایت نمی کند.
-6 بگو اي یهودیان!اگر گمان می کنید که شما دوستان خدا غیر از مردم هستید آرزوي مرگ کنید اگر راست می گوئید!(تا
به لقاي محبوبتان برسید).
ص : 113
-7 ولی آنها هرگز تمناي مرگ نمی کنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستاده اند،و خداوند ظالمان را بخوبی می شناسد.
-8 بگو این مرگی که از آن فرار می کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد،سپس به سوي کسی که از پنهان و آشکار با
خبر است برده می شوید و شما را از آنچه انجام می دادید خبر می دهد.
تفسیر:
چارپایی بر او کتابی چند!
در بعضی از روایات آمده است که یهود می گفتند:اگر محمد به رسالت مبعوث شده رسالتش شامل حال ما نیست،لذا
نخستین آیه مورد بحث به آنها گوشزد می کند که اگر کتاب آسمانی خود را دقیقا خوانده و عمل می کردید این سخن را
نمی گفتید،چرا که بشارت ظهور پیامبر اسلام ص در آن آمده است.
می فرماید:"کسانی که تورات بر آنها نازل شد و مکلف به آن گشتند ولی حق آن را اداء ننمودند و به آیاتش عمل نکردند
مارِ 􀀀 ا کَمَثَلِ الْحِ 􀀀 اهَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوه 􀀀 همانند درازگوشی هستند که کتابهایی بر پشت خود حمل می کند"( مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْر
اراً ). 􀀀 یَحْمِلُ أَسْف
او از کتاب چیزي جز سنگینی احساس نمی کند،و برایش تفاوت ندارد که سنگ و چوب بر پشت دارد یا کتابهایی که
دقیقترین اسرار آفرینش و مفیدترین برنامه هاي زندگی در آن است.
این قوم از خود راضی که تنها به نام تورات یا تلاوت آن قناعت کردند، بی آنکه اندیشه در محتواي آن داشته باشند و عمل
کنند همانند همین حیوانی هستند که در حماقت و نادانی ضرب المثل و مشهور خاص و عام است.
این گویاترین مثالی است که براي عالم بی عمل می توان بیان کرد که
ص : 114
سنگینی مسئولیت علم را بر دوش دارد بی آنکه از برکات آن بهره گیرد،و افرادي که با الفاظ قرآن سر و کار دارند ولی از
محتوا و برنامه عملی آن بیخبرند(و چه بسیارند این افراد در بین صفوف مسلمین)مشمول همین آیه اند.
این احتمال نیز وجود دارد که یهود با شنیدن آیات نخستین این سوره و مانند آن که از موهبت بعثت پیامبر ص سخن می
گوید گفته باشند که ما نیز اهل کتابیم،و مفتخر به بعثت حضرت موسی کلیم هستیم،قرآن در پاسخ آنها می گوید:چه
فائده؟که دستورهاي تورات را زیر پا نهادید و آن را در زندگی خود هرگز پیاده نکردید.
ولی به هر حال هشداري است به همه مسلمانان که مراقب باشند سرنوشتی همچون یهود پیدا نکنند،این فضل عظیم الهی که
شامل حال آنها شده،و این قرآن مجید که بر آنها نازل گردیده،براي این نیست که تنها در خانه ها خاك بخورد،یا به
عنوان"تعویذ چشم زخم"حمایل کنند،یا براي حفظ از حوادث به هنگام سفر از زیر آن رد شوند،یا براي میمنت و شگون خانه
جدید همراه "آئینه"و"جاروب"!به خانه تازه بفرستند،و تا این حد آن را تنزل دهند،و یا آخرین همت آنها تلاش و کوشش
براي تجوید و تلاوت زیبا و ترتیل و حفظ آن باشد،ولی در زندگی فردي و اجتماعی کمترین انعکاسی نداشته باشد و در
عقیده و عمل از آن اثري به چشم نخورد.
سپس در ادامه این مثل می افزاید:"قومی که آیات الهی را تکذیب کردند مسلما مثال بدي دارند"( بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ
اللّ ).
􀀀
اتِ هِ 􀀀 کَذَّبُوا بِآی
چگونه آنها تشبیه به"حمار حامل اسفار"نشوند؟در حالی که نه تنها با عمل که با زبان هم آیات الهی را انکار کردند،چنان که
ي أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَ 􀀀 لا تَهْو 􀀀 ما 􀀀 جاءَکُمْ رَسُولٌ بِ 􀀀 ما 􀀀 در آیه 87 سوره بقره در باره همین قوم یهود می خوانیم: أَ فَکُلَّ
فَرِیقاً تَقْتُلُونَ :"آیا هر زمان پیامبري بر خلاف
ص : 115
هواي نفس شما آمد در برابر او تکبر کردید،گروهی را تکذیب نمودید،و گروهی را به قتل رساندید"؟! و در پایان آیه در
الظّ ).
􀀀
لا یَهْدِي الْقَوْمَ الِمِینَ 􀀀 اللّ
􀀀
یک جمله کوتاه و پرمعنی می فرماید:"خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی کند"؟( وَ هُ
درست است که هدایت کار خدا است،اما زمینه لازم دارد،و زمینه آن که روح حق طلبی و حقجویی است باید از ناحیه خود
انسانها فراهم شود،و ستمگران از این مرحله دورند.
*** گفتیم یهود خود را امتی برگزیده،و به اصطلاح تافته اي جدا بافته می دانستند،حتی گاهی ادعا می کردند که پسران خدا
الَتِ الْیَهُودُ وَ 􀀀 هستند!و گاه خود را دوستان خاص خداوند قلمداد می کردند،چنان که در آیه 18 سوره مائده آمده است، وَ ق
أَحِبّ :"یهود و نصارا گفتند ما پسران خدا و دوستان خاص او هستیم".(هر چند منظورشان فرزندان
اؤُهُ 􀀀 اللّ وَ
􀀀
اءُ هِ 􀀀 ي نَحْنُ أَبْن 􀀀 صار 􀀀 النَّ
مجازي باشد).
قرآن در مقابل این بلندپروازیهاي بی دلیل،آنهم از ناحیه گروهی که حامل کتاب الهی بودند اما عامل به آن نبودند،می
گوید:"به آنها بگو اي یهودیان اگر گمان می کنید که شما دوستان خدا غیر از مردم هستید پس آرزوي مرگ کنید اگر
.( صادِقِینَ ) ( 1 􀀀 النّ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ
اسِ􀀀 د لِلّ مِنْ وُنِ
􀀀
اءُ هِ 􀀀 ادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِی 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ ه 􀀀 راست می گوئید"( قُلْ ی
چرا که دوست همیشه مشتاق لقاي دوست است،و می دانیم که لقاي
ص : 116
النّ به گفته بعضی از مفسران حال براي اسم"ان"است،و به گفته بعضی دیگر صفت است براي"اولیاء".
اسِ􀀀 د 1) مِنْ وُنِ -1
معنوي پروردگار در قیامت رخ می دهد هنگامی که حجابهاي عالم دنیا کنار رفت،و غبارهاي شهوات و هوسها فرو
نشست،پرده ها برداشته می شود،و انسان با چشم دل جمال دل آراي محبوب را می بیند،و بر بساط قربش گام می نهد،و به
مصداق" فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ "به حریم دوست راه می یابد.
اگر شما راست می گوئید و دوست خاص او هستید پس چرا این قدر به زندگی دنیا چسبیده اید؟!چرا این قدر از مرگ
وحشت دارید؟این دلیل بر این است که شما در این ادعاي خود صادق نیستید.
اهٍ وَ 􀀀 ی حَی 􀀀 النّ عَل
اسِ􀀀 أَح قرآن همین معنی را به تعبیر دیگري در سوره بقره آیه 96 بازگو کرده است می گوید: وَ لَتَجِدَنَّهُمْ رَْصَ
ما یَعْمَلُونَ :"آنها را 􀀀 اللّ بَصِ یرٌ بِ
􀀀
ذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ هُ 􀀀 ا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَ 􀀀 مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَ دُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَهٍ وَ م
حریصترین مردم بر زندگی این دنیا می یابی، حتی حریصتر از مشرکان،تا آنجا که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر
کند،در حالی که این عمر طولانی او را از عذاب الهی باز نخواهد داشت و خداوند به اعمال آنها بینا است"! *** سپس به
دلیل اصلی وحشت آنها از مرگ اشاره کرده می افزاید:"آنها هرگز آرزوي مرگ نمی کنند به خاطر اعمالی که از پیش
ما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ). 􀀀 لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِ 􀀀 فرستاده اند" ( وَ
بِالظّ ).
􀀀
اللّ عَلِیمٌ الِمِینَ
􀀀
ولی"خداوند ظالمان را به خوبی می شناسد"( وَ هُ
در حقیقت ترس انسان از مرگ به خاطر یکی از دو عامل است:یا به زندگی بعد از مرگ ایمان ندارد،و مرگ را هیولاي فنا و
نیستی و ظلمتکده عدم می پندارد،و طبیعی است که انسان از نیستی و عدم بگریزد.
ص : 117
و یا اینکه به جهان پس از مرگ معتقد است اما پرونده اعمال خود را چنان تاریک و سیاه می بیند که از حضور در آن دادگاه
بزرگ سخت بیمناك است.
و از آنجا که یهود معتقد به معاد و جهان پس از مرگ بودند طبعا علت وحشت آنها از مرگ عامل دوم بود.
تعبیر به"ظالمین"مفهوم وسیعی دارد که تمام اعمال نارواي یهود از کشتن پیامبران بزرگ الهی گرفته،تا نسبتهاي ناروا به آنها
و غصب حقوق و چپاول اموال و غارت سرمایه هاي مردم،و آلوده بودن به انواع مفاسد اخلاقی.
*** ولی مسلما این وحشت و اضطراب مشکلی را حل نمی کند،مرگ شتري است که بر در خانه همه خوابیده است لذا قرآن
می گوید:"اي پیامبر!به آنها بگو این مرگی را که از آن فرار می کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد" ( قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ
لاقِیکُمْ ). 􀀀 الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُ
سپس به سوي کسی که از پنهان و آشکار با خبر است برده می شوید و شما را از آنچه انجام می دادید خبر می دهد"( ثُمَّ
ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ). 􀀀 ادَهِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِ 􀀀 الِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّه 􀀀 ی ع 􀀀 تُرَدُّونَ إِل
قانون مرگ از عمومی ترین و گسترده ترین قوانین این عالم است،انبیاء بزرگ الهی و فرشتگان مقربین همه می میرند،و جز
رامِ " (سوره رحمان 􀀀 لالِ وَ الْإِکْ 􀀀 ی وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَ 􀀀 انٍ وَ یَبْق 􀀀 ا ف 􀀀 ذات پاك خداوند در این جهان باقی نمی ماند،" کُلُّ مَنْ عَلَیْه
.( آیه 26 و 27
هم مرگ از قوانین مسلم این عالم است،و هم حضور در دادگاه عدل خدا و حسابرسی اعمال و هم خداوند از تمام اعمال
بندگان دقیقا آگاه است.
بنا بر این تنها راه براي پایان دادن به این وحشت،پاك سازي اعمال،و
ص : 118
شستشوي دل از آلودگی گناه می باشد که هر کس حسابش پاك است از محاسبه اش چه باك است؟و تنها در این صورت
است که علی وار می توان گفت:
اللّ لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدي امه:
􀀀
هیهات بعد اللتیا و اللتی و ه
"هیهات بعد از آن همه جنگها و حوادث به خدا سوگند علاقه فرزند ابو طالب به مرگ از علاقه طفل به پستان مادرش بیشتر
است"! ( 1)و به هنگامی که فرق مبارکش با ضربه"اشقی الآخرین"از هم شکافته شد خروشی برآورد و فرمود،
فزت و رب الکعبه :"به پروردگار کعبه پیروز شدم و نجات یافتم".
***
نکته ها:
اشاره
-1 عالم بی عمل؟
بدون شک تحصیل علم،مشکلات فراوانی دارد،ولی این مشکلات هر قدر باشد در برابر برکات حاصل از علم ناچیز
است،بیچارگی انسان روزي خواهد بود که زحمت تحصیل علم را بر خود هموار کند،اما چیزي از برکاتش عائد او
نشود،درست بسان چهارپایی است که سنگینی یک بار کتاب را به پشت خود احساس می کند.بی آنکه از محتواي آن بهره
گیرد.
در بعضی از تعبیرات عالم بی عمل به"شجر بلا ثمر"(درخت بی میوه) یا"سحاب بلا مطر"(ابر بی باران)یا شمعی که می سوزد
و اطراف خود را روشن می کند ولی خودش از بین می رود،یا چهارپایی که به"طاحونه" (آسیاب)می بندند و دائما زحمت
می کشد و طی طریق می کند،اما چون به دور خود می گردد،هرگز راهی را طی نمی کند و به جایی نمی رسد و مانند این
ص : 119
. 1) "نهج البلاغه"خطبه 5 -1
تشبیهات که هر کدام بیانگر گوشه اي از سرنوشت شوم عالم بی عمل است.
در روایات اسلامی نیز در نکوهش این گونه عالمان،تعبیرات تکان دهنده اي آمده است:
از جمله:از رسول خدا ص نقل شده که فرمود:"هر کس علمش افزوده شود ولی بر هدایتش نیفزاید،این علم،جز دوري از
خدا،براي او، حاصلی ندارد""
اللّ الا بعدا " ( 1)در جاي دیگر از امیر مؤمنان علی ع می خوانیم:"علم با عمل توأم
􀀀
من ازداد علما و لم یزدد هدي لم یزدد من ه
است،هر کس چیزي را می داند باید به آن عمل کند و علم فریاد می زند و عمل را دعوت می کند،اگر به او پاسخ مثبت
نداد،از آنجا کوچ می کند"!:
"
.( العلم مقرون بالعمل،فمن علم عمل، و العلم یهتف بالعمل فان اجابه و الا ارتحل عنه " ( 2
اصولا از بعضی از روایات استفاده می شود که عالم بی عمل،شایسته نام "عالم"نیست،رسول خدا ص می فرماید:"
.( لا یکون المرء عالما حتی یکون بعلمه عاملا " ( 3
و از این بالاتر آنکه:او تمام مسئولیت عالم را بر دوش می کشد،بی آنکه از مزایاي علم بهره مند باشد،لذا در حدیثی از امیر
مؤمنان علی ع می خوانیم که ضمن خطبه اي بر فراز منبر فرمود:
ایها الناس!اذا علمتم فاعملوا بما علمتم لعلکم تهتدون،ان العالم العامل بغیره کالجاهل الحائر الذي لا یستفیق عن جهله بل قد
رأیت ان الحجه علیه اعظم و الحسره ادوم:
"اي مردم!هنگامی که چیزي را دانستید عمل کنید تا هدایت یابید،
ص : 120
. 1،3 ) "محجه البیضاء"جلد 1 صفحه 126 و 125 -1
. 2) "نهج البلاغه"کلمات قصار جمله 366 -2
-3
زیرا عالمی که بر خلاف علمش عمل می کند،مانند جاهل سرگردانی است که هرگز از جهلش هشیار نمی شود،بلکه من
.( حجت را بر چنین عالمی بزرگتر، و حسرت را پایدارتر می بینم" ( 1
و بدون شک وجود چنین علما و دانشمندانی،بزرگترین بلا براي یک جامعه،محسوب می شود،و سرنوشت مردمی که عالمشان
چنین باشد،سرنوشت خطرناکی است که به گفته شاعر: و راعی الشاه یحمی الذئب عنها فکیف اذا الرعاه لها ذئاب!
:شبان،گوسفندان را از چنگال گرگ نجات می دهد اما واي به حال گوسفندانی که شبانشان گرگان باشند.
***
-2 چرا از مرگ بترسم؟
معمولا غالب مردم از مرگ می ترسند،تنها گروه اندکی هستند که بر چهره مرگ لبخند می زنند،و آن را تنگ تنگ در
آغوش می فشارند،دلقی رنگ رنگ را می دهند و جانی جاودان می گیرند.
اما ببینیم چرا مرگ و مظاهر آن،و حتی نام آن،براي گروهی،دردآور است؟دلیل عمده اش،این است که به زندگی بعد از
مرگ،ایمان ندارند، و یا اگر ایمان دارند،این ایمان به صورت یک باور عمیق در نیامده و بر افکار و عواطف آنها حاکم نشده
است.
وحشت انسان از فناء و نیستی،طبیعی است،انسان حتی از تاریکی شب می ترسد،چرا که ظلمت نیستی نور است،و گاه از مرده
نیز می ترسد،چرا
ص : 121
.( 1) "اصول کافی"جلد 1(باب استعمال العلم حدیث 6 -1
که آن هم در مسیر فنا قرار گرفته.
اما اگر انسان با تمام وجودش باور کند که دنیا،زندان مؤمن،و بهشت کافر است"
.( الدنیا سجن المؤمن و جنه الکافر " ( 1
اگر باور کند که این جسم خاکی،قفسی است براي مرغ روح او که وقتی این قفس شکست آزاد می شود،و به هواي کوي
دوست پر و بال می زند.
اگر باور کند"حجاب چهره جان می شود غبار تنش"مسلما در آرزوي آن دم است که از این چهره،پرده برفکند.
اگر باور کند مرغ باغ ملکوت است و از عالم خاك نیست،و تنها"دو سه روزي قفسی ساخته اند از بدنش"؟ آري اگر دیدگاه
انسان در باره مرگ چنین باشد هرگز از مرگ وحشت نمی کند،در عین اینکه زندگی را براي پیمودن مسیر تکامل خواهان
است.
لذا در حدیث عاشورا می خوانیم:هر قدر حلقه محاصره دشمن تنگ تر و فشار دشمن بر حسین ع و یارانش بیشتر می شد
چهره هاي آنها برافروخته تر و شکوفاتر می گشت،و حتی پیر مردان اصحابش صبح عاشورا خندان بودند وقتی از آنها سؤال
.( می شد چرا؟می گفتند:براي اینکه ساعاتی دیگر شربت شهادت می نوشیم و حور العین را در آغوش می گیریم! ( 2
علت دیگر براي ترس از مرگ دلبستگی بیش از حد به دنیا است،چرا که مرگ میان او و محبوبش جدایی می افکند،و دل
کندن از آن همه امکاناتی که براي زندگی مرفه و پر عیش و نوش فراهم ساخته براي او طاقت فرسا است.
عامل سوم خالی بودن ستون حسنات و پر بودن ستون سیئات نامه عمل است.
ص : 122
. 1) "سفینه البحار"ج 1 صفحه 603 -1
. 2) "مقتل الحسین"مقرم صفحه 263 -2
اللّ ص من چرا مرگ را دوست نمی دارم؟ فرمود:آیا
􀀀
در حدیثی می خوانیم کسی خدمت پیامبر آمد عرض کرد یا رسول ه
ثروتی داري؟ عرض کرد:آري.
فرمود:چیزي از آن را پیش از خود فرستاده اي؟ عرض کرد:نه.
.( فرمود:به همین دلیل است که مرگ را دوست نداري(چون نامه اعمالت از حسنات خالی است) ( 1
دیگري نزد ابو ذر آمد و همین سؤال را کرد که ما چرا از مرگ متنفریم؟! فرمود:لانکم عمرتم الدنیا،و خربتم الآخره فتکرهون
ان تنتقلوا من عمران الی خراب!:
"براي اینکه شما دنیا را آباد کرده اید،و آخرتتان را ویران،طبیعی است که دوست ندارید از نقطه آبادي به نقطه ویرانی منتقل
.( شوید" ( 2
ص : 123
. 1 و 2) محجه البیضاء جلد 8 صفحه 258 -1
-2
[ [سوره الجمعه ( 62 ): آیات 9 تا 11
اشاره
ذا􀀀 ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 9) فَإِ 􀀀 اَللّ وَ ذَرُوا اَلْبَیْعَ
􀀀
ی ذِکْرِ هِ 􀀀 هِ مِنْ یَوْمِ اَلْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِل 􀀀 ذا نُودِيَ لِلصَّلا 􀀀 ا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِ 􀀀ی
جارَهً أَوْ لَهْواً اِنْفَضُّوا 􀀀 ذا رَأَوْا تِ 􀀀 اَللّ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ( 10 ) وَ إِ
􀀀
اَللّ وَ اُذْکُرُوا هَ
􀀀
لاهُ فَانْتَشِرُوا فِی اَلْأَرْضِ وَ اِبْتَغُوا مِنْ فَضْلِ هِ 􀀀 قُضِ یَتِ اَلصَّ
( اَلرّ ( 11
ازِقِینَ 􀀀 خَی اَللّ رُْ
􀀀
جارَهِ وَ هُ 􀀀 اَللّ خَیْرٌ مِنَ اَللَّهْوِ وَ مِنَ اَلتِّ
􀀀
ا عِنْدَ هِ 􀀀 ائِماً قُلْ م 􀀀 ا وَ تَرَکُوكَ ق 􀀀 إِلَیْه
ترجمه:
-9 اي کسانی که ایمان آورده اید!هنگامی که براي نماز روز جمعه اذان گفته می شود به سوي ذکر خدا بشتابید،و خرید و
فروش را رها کنید که این براي شما بهتر است اگر می دانستید.
-10 و هنگامی که نماز پایان گرفت شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهی طلب کنید،و خدا را بسیار یاد نمائید تا
رستگار شوید.
ص : 124
-11 هنگامی که تجارت یا سرگرمی و لهوي را ببینند پراکنده می شوند و به سوي آن می روند،و تو را ایستاده به حال خود
رها می کنند،بگو آنچه نزد خدا است بهتر از لهو و تجارت است و خداوند بهترین روزي دهندگان است.
شان نزول:
جارَهً "روایات مختلفی نقل شده که همه آنها از این معنی خبر می دهد 􀀀 ذا رَأَوْا تِ 􀀀 در شان نزول این آیات یا خصوص آیه" وَ إِ
که در یکی از سالها که مردم مدینه گرفتار خشکسالی و گرسنگی و افزایش نرخ اجناس شده بودند "دحیه"با کاروانی از شام
فرا رسید و با خود مواد غذایی آورده بود،در حالی که روز جمعه بود و پیامبر ص مشغول خطبه نماز جمعه بود،طبق معمول
براي اعلام ورود کاروان طبل زدند و حتی بعضی دیگر آلات موسیقی را نواختند، مردم با سرعت خود را به بازار رساندند،در
این هنگام مسلمانانی که در مسجد براي نماز اجتماع کرده بودند خطبه را رها کرده و براي تامین نیازهاي خود به سوي بازار
شتافتند،تنها دوازده مرد و یک زن در مسجد باقی ماندند(آیه نازل شد و آنها را سخت مذمت کرد)پیامبر ص فرمود:اگر این
.( گروه اندك هم می رفتند از آسمان سنگ بر آنها می بارید ( 1
***
تفسیر:
بزرگترین اجتماع عبادي سیاسی هفته
در آیات گذشته بحثهاي فشرده اي پیرامون توحید و نبوت و معاد،و نیز مذمت یهود دنیاپرست آمده بود،آیات مورد بحث به
گفتگو پیرامون یکی از
ص : 125
1) "مجمع البیان"ج 9 صفحه 287 و غالب تفاسیر دیگر. -1
مهمترین وظائف اسلامی که در تقویت پایه هاي ایمان تاثیر فوق العاده دارد،و از یک نظر هدف اصلی سوره را تشکیل می
دهد،یعنی نماز جمعه و بعضی از احکام آن می پردازد.
نخست همه مسلمانان را مخاطب قرار داده می فرماید:"اي کسانی که ایمان آورده اید!هنگامی که براي نماز روز جمعه اذان
گفته می شود به سوي ذکر خدا(خطبه و نماز)بشتابید و خرید و فروش را رها کنید،این براي شما بهتر است اگر می دانستید"(
ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ). 􀀀 اللّ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ
􀀀
ی ذِکْرِ هِ 􀀀 لاهِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِل 􀀀 ذا نُودِيَ لِلصَّ 􀀀 ا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِ 􀀀ی
"نودي"از ماده"نداء"به معنی بانگ برآوردن است،و در اینجا به معنی اذان است،زیرا در اسلام ندایی براي نماز جز اذان
لا یَعْقِلُونَ 􀀀 ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ 􀀀 ا هُزُواً وَ لَعِباً 􀀀 لاهِ اتَّخَ ذُوه 􀀀 ادَیْتُمْ إِلَی الصَّ 􀀀 ذا ن 􀀀 نداریم،چنان که در آیه 58 سوره مائده نیز می خوانیم: وَ إِ
:"هنگامی که مردم را به سوي نماز می خوانید(و اذان می گوئید)آن را به مسخره و بازي می گیرند،این بخاطر آن است که
آنها قومی هستند بی عقل".
به این ترتیب هنگامی که صداي اذان نماز جمعه بلند می شود مردم موظفند کسب و کار را رها کرده به سوي نماز که
مهمترین یاد خدا است بشتابند.
ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ... اشاره به این است که اقامه نماز جمعه و ترك کسب و کار در این موقع منافع مهمی براي مسلمانان 􀀀 جمله
دربر دارد اگر درست پیرامون آن بیندیشند،و گرنه خداوند از همگان بی نیاز و بر همه مشفق است.
این جمله یک اشاره اجمالی به فلسفه و منافع نماز جمعه است که به خواست خدا در بحث نکات از آن بحث خواهیم کرد.
البته ترك خرید و فروش مفهوم وسیعی دارد که هر کار مزاحمی را شامل می شود.
ص : 126
اما اینکه چرا روز"جمعه"را به این نام نامیده اند؟به خاطر اجتماع مردم در این روز براي نماز است،و این مساله تاریخچه اي
دارد که در بحث نکات خواهد آمد.
قابل توجه اینکه در بعضی از روایات اسلامی در مورد نمازهاي روزانه آمده است
اذا اقیمت الصلاه فلا تاتوها و انتم تسعون و أتوها و انتم تمشون و علیکم السکینه :"هنگامی که نماز(نمازهاي یومیه)برپا شود
براي شرکت در نماز ندوید،و با آرامش گام بردارید" ( 1)ولی در مورد نماز جمعه آیه فوق می گوید:فاسعوا(بشتابید)و این
دلیل بر اهمیت فوق العاده نماز جمعه است.
اللّ "در درجه اول"نماز"است،ولی می دانیم که خطبه هاي نماز جمعه هم که آمیخته با ذکر خدا است،در
􀀀
منظور از" ذِکْرِ هِ
حقیقت بخشی از نماز جمعه است،بنا بر این باید براي شرکت در آن نیز تسریع کرد.
*** در آیه بعد می افزاید:"هنگامی که نماز پایان گیرد شما آزادید در زمین پراکنده شوید و از فضل الهی طلب کنید،و خدا
اللّ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ
􀀀
اللّ وَ اذْکُرُوا هَ
􀀀
لاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ هِ 􀀀 ذا قُضِ یَتِ الصَّ 􀀀 را بسیار یاد نمائید تا رستگار شوید" ( فَإِ
تُفْلِحُونَ ).
اللّ "(فضل خدا را طلب کنید)یا تعبیرات مشابه آن در قرآن مجید شاید غالبا به معنی طلب روزي
􀀀
گرچه جمله" اِبْتَغُوا مِنْ فَضْلِ هِ
و کسب و تجارت آمده است،ولی روشن است که مفهوم این جمله گسترده است و کسب و کار یکی از مصادیق آن است،لذا
بعضی آن را به معنی عیادت مریض،و زیارت مؤمن، یا تحصیل علم و دانش تفسیر کرده اند،هر چند منحصر به اینها نیز نمی
باشد.
ص : 127
. 1) "روح المعانی"جلد 28 صفحه 90 -1
ناگفته پیدا است که امر به"انتشار در زمین"و"طلب روزي"امر وجوبی نیست،بلکه به اصطلاح"امر بعد از حظر"و نهی است،و
دلیل بر جواز می باشد،ولی بعضی از این تعبیر چنین استفاده کرده اند که تحصیل روزي بعد از نماز جمعه مطلوبیت و برکتی
دارد،و در حدیثی آمده است که پیامبر بعد از نماز جمعه سري به بازار می زد.
اللّ کَثِیراً "اشاره به یاد خدا است در برابر آن همه نعمتهایی که به انسان ارزانی داشته،و بعضی"ذکر"را در
􀀀
جمله" وَ اذْکُرُوا هَ
اینجا به معنی"فکر" تفسیر کرده اند،آن چنان که در حدیث آمده
تفکر ساعه خیر من عباده سنه:
.( "یک ساعت اندیشیدن از یک سال عبادت بهتر است" ( 1
بعضی نیز آن را به مساله توجه به خدا در بازارها و به هنگام معاملات و عدم انحراف از اصول حق و عدالت تفسیر کرده اند.
ولی روشن است که آیه مفهوم گسترده اي دارد که همه اینها را در بر می گیرد،این نیز مسلم است که
روح"ذکر""فکر"است،و ذکر بی فکر لقلقه زبانی بیش نیست،و آنچه مایه فلاح و رستگاري است همان ذکر آمیخته با تفکر
در جمیع حالات است.
اصولا ادامه"ذکر"سبب می شود که یاد خدا در اعماق جان انسان رسوخ کند و ریشه هاي غفلت و بیخبري را که عامل اصلی
هر گونه گناه است بسوزاند، و انسان را در مسیر فلاح و رستگاري قرار دهد و حقیقت" لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ " حاصل گردد.
*** در آخرین آیه مورد بحث کسانی که پیغمبر اکرم ص را به هنگام نماز جمعه رها کردند و براي خرید از قافله تازه وارد
به بازار شتافتند شدیدا مورد
ص : 128
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 289 -1
ملامت قرار داده می گوید:"هنگامی که تجارت یا لهوي را به بینند پراکنده می شوند و به سوي آن می روند،و تو را
ائِماً ). 􀀀 ا وَ تَرَکُوكَ ق 􀀀 جارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْه 􀀀 ذا رَأَوْا تِ 􀀀 ایستاده(در حالی که خطبه نماز جمعه می خوانی)رها می کنند" ( وَ إِ
اللّ خَیْرٌ
􀀀
ا عِنْدَ هِ 􀀀 ولی"به آنها بگو آنچه نزد خدا است از لهو و تجارت بهتر است و خداوند بهترین روزي دهندگان است"( قُلْ م
الرّ ).
ازِقِینَ 􀀀 خَی اللّ رُْ
􀀀
جارَهِ وَ هُ 􀀀 مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّ
ثواب و پاداش الهی و برکاتی که از حضور در نماز جمعه و شنیدن مواعظ و اندرزهاي پیامبر ص و تربیت معنوي و روحانی
عائد شما می شود قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست،و اگر از این می ترسید که روزي شما بریده شود اشتباه می
کنید،خداوند بهترین روزي دهندگان است.
تعبیر به لهو اشاره به طبل و سایر آلات لهوي است که به هنگام ورود قافله تازه اي به مدینه می زدند که هم نوعی اخبار و
اعلام بود و هم وسیله اي براي سرگرمی و تبلیغ کالا،همانگونه که در دنیاي امروز نیز در فروشگاههایی که به سبک غرب
است نیز نمونه آن دیده می شود.
تعبیر به"انفضوا"به معنی پراکنده شدن و انصراف از نماز جماعت، و روي آوردن به کاروان است که در شان نزول گفته شد
هنگامی که کاروان"دحیه" وارد مدینه شد(و او هنوز اسلام را اختیار نکرده بود)با صداي طبل و سایر آلات لهو مردم را به
بازار فراخواند،مردم مدینه حتی مسلمانانی که در مسجد مشغول استماع خطبه نماز جمعه پیامبر ص بودند،به سوي او شتافتند،و
تنها سیزده نفر،و به روایتی کمتر،در مسجد باقی ماندند.
ضمیر در"الیها"به تجارت بازمی گردد،یعنی به سوي مال التجاره شتافتند،این به خاطر آن است که لهو،هدف اصلی آنها
نبود،بلکه مقدمه اي
ص : 129
بود براي اعلام ورود کاروان و یا سرگرمی و تبلیغ کالا در کنار آن.
تعبیر به"قائما"نشان می دهد که پیامبر ص ایستاده،خطبه نماز جمعه می خواند،چنان که در حدیثی از"جابر بن سمره"نقل شده
که می گوید:
.( "هرگز رسول خدا ص را در حال خطبه نشسته ندیدم و هر کس بگوید نشسته خطبه می خواند،تکذیبش کنید" ( 1
اللّ بن مسعود"پرسیدند:"آیا پیامبر ص ایستاده خطبه می خواند"؟گفت:مگر نشنیده اي که
􀀀
و نیز روایت شده که از"عبد ه
ائِماً :"تو را در حالی که ایستاده بودي رها کردند" ( 2)؟ در تفسیر"در المنثور"آمده است که 􀀀 خداوند می گوید: وَ تَرَکُوكَ ق
*** !( اولین کسی که نشسته،خطبه نماز جمعه خواند،معاویه بود ( 3
نکته ها:
اشاره
-1 نخستین نماز جمعه در اسلام
در بعضی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان مدینه،پیش از آنکه پیامبر ص هجرت کند،با یکدیگر صحبت کردند و
گفتند:یهود در یک روز هفته اجتماع می کنند(روز شنبه)و نصاري نیز روزي براي اجتماع دارند (یکشنبه)خوبست ما هم
روزي قرار دهیم و در آن روز جمع شویم و ذکر خدا گوئیم و شکر او را بجا آوریم،آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان
"یوم العروبه"نامیده می شد،براي این هدف برگزیدند،و به سراغ
ص : 130
. 1 و 2) مجمع البیان جلد 10 صفحه 286 -1
3) تفسیر"در المنثور"جلد 6 صفحه 222 -این روایت را مفسران دیگر مانند "آلوسی"در"روح المعانی"و"قرطبی"در - 2
تفسیرش نقل کرده اند.
-3
"اسعد بن زراره"(یکی از بزرگان مدینه)رفتند،او نماز را به صورت جماعت با آنها بجا آورد و به آنها اندرز داد و آن
روز،"روز جمعه"نامیده شد،زیرا روز اجتماع مسلمین بود.
"اسعد"دستور داد گوسفندي را ذبح کردند و نهار و شام همگی از همان یک گوسفند بود،چرا که تعداد مسلمانان در آن
روز،بسیار کم بود...
و این نخستین جمعه اي بود که در اسلام تشکیل شد.
اما اولین جمعه اي که رسول خدا ص با اصحابش تشکیل دادند، هنگامی بود که به مدینه هجرت کرد،وارد مدینه شد،و آن
روز روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول هنگام ظهر بود،حضرت،چهار روز در"قبا"ماندند و مسجد قبا را بنیان نهادند،سپس روز
جمعه به سوي مدینه حرکت کرد (فاصله میان قبا و مدینه بسیار کم است و امروز قبا یکی از محله هاي داخل مدینه است)و به
هنگام نماز جمعه به محله"بنی سالم"رسید،و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشت،و این اولین جمعه اي بود که رسول خدا
.( ص در اسلام بجا آورد،خطبه اي هم در این نماز جمعه خواند که اولین خطبه حضرت در مدینه بود ( 1
یکی از محدثان از"عبد الرحمن بن کعب"نقل کرده که پدرم هر وقت صداي اذان جمعه را می شنید بر"اسعد بن
زراره"رحمت می فرستاد،هنگامی که دلیل این مطلب را جویا شدم گفت به خاطر آن است که او نخستین کسی بود که نماز
*** !( جمعه را با ما بجا آورد گفتم آن روز چند نفر بودید گفت فقط چهل نفر ( 2
ص : 131
. 1) "مجمع البیان"جلد 10 صفحه 286 -1
. 2) "روح المعانی"جلد 28 صفحه 88 -2
-2 اهمیت نماز جمعه
بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامی قبل از هر چیز آیات همین سوره است،که به همه مسلمانان و اهل ایمان
دستور می دهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوي آن بشتابند،و هر گونه کسب و کار برنامه مزاحم را ترك گویند،تا آنجا
که اگر در سالی که مردم گرفتار کمبود مواد غذایی هستند کاروانی بیاید و نیازهاي آنها را با خود داشته باشد به سراغ آن
نروند،و برنامه نماز جمعه را ادامه دهند.
در احادیث اسلامی نیز تاکیدهاي فراوانی در این زمینه وارد شده است از جمله:در خطبه اي که موافق و مخالف آن را از پیامبر
گرامی اسلام ص نقل کرده اند آمده:
اللّ شمله،و لا بارك
􀀀
اللّ تعالی فرض علیکم الجمعه فمن ترکها فی حیاتی او بعد موتی استخفافا بها او جحودا لها فلا جمع ه
􀀀
ان ه
له فی امره،الا و لا صلاه له،الا و لا زکاه له،الا و لا حج له،الا و لا صوم له،الا و لا بر له حتی یتوب: "خداوند نماز جمعه را بر
شما واجب کرده هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من از روي استخفاف یا انکار ترك کند خداوند او را پریشان
می کند،و به کار او برکت نمی دهد،بدانید نماز او قبول نمی شود،بدانید زکات او قبول نمی شود،بدانید حج او قبول نمی
شود، بدانید اعمال نیک او قبول نخواهد شد تا از این کار توبه کند" ( 1)! در حدیث دیگري از امام باقر ع می خوانیم:
صلاه الجمعه فریضه، و الاجتماع الیها فریضه مع الامام،فان ترك رجل من غیر عله ثلاث جمع فقد ترك ثلاث فرائض،و لا یدع
ثلاث فرائض من غیر عله الا منافق :
"نماز جمعه فریضه است و اجتماع براي آن با امام(معصوم)فریضه است، هر گاه مردي بدون عذر سه جمعه را ترك گوید
فریضه را ترك گفته و کسی
ص : 132
. 1) وسائل الشیعه جلد 5 صفحه 7 باب وجوب صلاه الجمعه حدیث 28 -1
.( سه فریضه را بدون علت ترك نمی گوید مگر منافق ( 1
و در حدیث دیگري از رسول خدا می خوانیم:
من اتی الجمعه ایمانا و احتسابا استانف العمل: "کسی که از روي ایمان و براي خدا در نماز جمعه شرکت کند گناهان او
.( بخشوده خواهد شد و برنامه عملش را از نو آغاز می کند" ( 2
روایات در این زمینه بسیار است که ذکر همه آنها به طول می انجامد در اینجا با اشاره به یک حدیث دیگر این بحث را پایان
می دهیم.
اللّ !من بارها آماده حج شده ام اما توفیق نصیبم نشده فرمود:
􀀀
کسی خدمت رسول خدا ص آمد،عرض کرد یا رسول ه
علیک بالجمعه فانها حج المساکین:
"بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است"(اشاره به اینکه بسیاري از برکات کنگره عظیم اسلامی حج در اجتماع نماز
.( جمعه وجود دارد) ( 3
البته باید توجه داشت که مذمتهاي شدیدي که در مورد ترك نماز جمعه آمده است و تارکان جمعه در ردیف منافقان شمرده
شده اند در صورتی است که نماز جمعه واجب عینی باشد یعنی در زمان حضور امام معصوم و مبسوط الید و اما در زمان
غیبت بنا بر اینکه واجب مخیر باشد(تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر)و از روي استخفاف و انکار انجام نگیرد مشمول این
مذمتها نخواهد شد، هر چند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوق العاده آن در این حال نیز محفوظ است (توضیح بیشتر در باره
این مساله را در کتب فقهی باید مطالعه کرد).
***
-3 فلسفه نماز عبادي سیاسی جمعه
نماز جمعه،قبل از هر چیز یک عبادت بزرگ دستجمعی است،و اثر عمومی
ص : 133
. 1) وسائل الشیعه جلد 5 صفحه 4 حدیث 8 -1
. 2) همان مدرك حدیث 10 -2
. 3) همان مدرك صفحه 5 حدیث 17 -3
عبادات را که تلطیف روح و جان،و شستن دل از آلودگیهاي گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب می باشد در
بردارد،بخصوص اینکه مقدمتا دو خطبه دارد که مشتمل بر انواع مواعظ و اندرزها و امر به تقوي و پرهیزگاري است.
و اما از نظر اجتماعی و سیاسی،یک کنگره عظیم هفتگی است که بعد از کنگره سالانه حج،بزرگترین کنگره اسلامی می
باشد،و به همین دلیل در روایتی که قبلا از پیغمبر اکرم ص نقل کردیم آمده بود که جمعه حج کسانی است که قادر به
شرکت در مراسم حج نیستند.
در حقیقت اسلام،به سه اجتماع بزرگ اهمیت می دهد:
اجتماعات روزانه که در نماز جماعت حاصل می شود.
اجتماع هفتگی که در مراسم نماز جمعه است.
و اجتماع حج که در کنار خانه خدا هر سال یک بار انجام می گیرد نقش نماز جمعه در این میان بسیار مهم است بخصوص
اینکه یکی از برنامه هاي خطیب در خطبه نماز جمعه،ذکر مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادي است و به این ترتیب این
اجتماع عظیم و پرشکوه می تواند منشا برکات زیر شود:
الف:آگاهی بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامی و رویدادهاي مهم اجتماعی و سیاسی.
ب:ایجاد همبستگی و انسجام هر چه بیشتر در میان صفوف مسلمین به گونه اي که دشمنان را به وحشت افکند و پشت آنها را
بلرزاند.
ج:تجدید روح دینی و نشاط معنوي براي توده مردم مسلمان.
د:جلب همکاري براي حل مشکلات عمومی.
به همین دلیل همیشه دشمنان اسلام،از یک نماز جمعه جامع الشرائط که دستورهاي اسلامی دقیقا در آن رعایت شود بیم
داشته اند.
و نیز به همین دلیل نماز جمعه همیشه به عنوان یک اهرم نیرومند سیاسی
ص : 134
در دست حکومتها بوده است،منتها حکومتهاي عدل همچون حکومت پیغمبر اکرم ص از آن بهترین بهره برداریها را به نفع
اسلام،و حکومتهاي جور همانند بنی امیه از آن سوء استفاده براي تحکیم پایه هاي قدرت خود می کردند.
در طول تاریخ مواردي را مشاهده می کنیم که هر کس می خواست،بر ضد حکومتی قیام کند،نخست از شرکت در نماز
جمعه او خودداري می کرد،چنان که در داستان عاشورا می خوانیم که گروهی از شیعیان در خانه"سلیمان بن صرد
خزاعی"جمع شدند،و نامه اي خدمت امام حسین ع از کوفه فرستادند،که در نامه آمده بود"نعمان بن بشیر"والی بنی امیه بر
کوفه،منزوي شده و ما در نماز جمعه او شرکت نمی کنیم،و چنانچه بدانیم شما به سوي ما حرکت کرده اید او را از کوفه
.( بیرون خواهیم کرد ( 1
در صحیفه سجادیه از امام سجاد علی بن الحسین ع می خوانیم:
اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع امنائک فی الدرجه الرفیعه التی اختصصتهم بها قد ابتزوها
:"خداوندا!این(اشاره به نماز جمعه و عید قربان)مقامی است که مخصوص خلفاء و برگزیدگان و امناء بلندپایه تو است که
.( ویژه آنها نمودي،و(خلفاي جور بنی امیه)آن را به زور از اولیاي حق گرفته و غصب کرده اند" ( 2
گاه می شود که دشمنان اسلام یک هفته تمام شبانه روز تبلیغات مسموم می کنند ولی با یک خطبه نماز جمعه و مراسم
پرشکوه و حیاتبخش آن همه خنثی می شود،روح تازه اي در کالبدها دمیده،و خون تازه اي در عروق به حرکت درمی آید.
توجه به این نکته که طبق فقه شیعه در محدوده یک فرسخ در یک فرسخ
ص : 135
. 1) بحار الانوار جلد 44 صفحه 333 -1
. 2) صحیفه سجادیه دعاي 48 -2
بیش از یک نماز جمعه جائز نیست و حتی کسانی که در دو فرسخی(تقریبا 11 کیلومتري)از محل انعقاد جمعه قرار دارند در
آن نماز شرکت می کنند،روشن می شود که عملا در هر شهر کوچک یا بزرگ و حومه آن یک نماز جمعه بیشتر منعقد
نخواهد شد،بنا بر این اجتماعی چنین عظیمترین اجتماع آن منطقه را تشکیل می دهد.
اما با نهایت تاسف این مراسم عبادي سیاسی که می تواند مبدأ حرکت عظیمی در جوامع اسلامی گردد به خاطر نفوذ
حکومتهاي فاسد در آن در بعضی کشورهاي اسلامی چنان بی روح و بی رمق شده است که عملا هیچ اثر مثبتی از آن گرفته
نمی شود و شکل یک برنامه تشریفاتی به خود گرفته،و به راستی این از سرمایه هاي عظیمی است که براي از دست رفتن آن
باید گریه کرد.
مهمترین نماز جمعه سال نماز جمعه اي است که قبل از رفتن به عرفات در مکه انجام می گیرد که تمام حجاج خانه خدا از
سراسر جهان در آن شرکت دارند که نماینده واقعی تمام قشرهاي مسلمین در کره زمین هستند،سزاوار است که براي تهیه
خطبه چنین نماز حساسی عده زیادي از دانشمندان هفته ها و ماهها مطالعه کنند و محصول آن را در آن روز حساس و خطبه
تاریخی بر مسلمانان عرضه نمایند و مسلما می توانند به برکت آن آگاهی زیادي به جامعه اسلامی داده و مشکلات مهمی را
حل کنند.
اما با نهایت تاسف در این ایام دیده می شود که مسائل بسیار پیش پا افتاده و مطالبی که تقریبا همه از آن آگاهی دارند مطرح
می شود،و از مسائل اصولی ابدا خبري نیست؟آیا براي از دست رفتن چنین فرصتهاي بزرگ و سرمایه هاي عظیم نباید
گریست؟!و براي دگرگون ساختن آن نباید به پا خاست؟! ***
ص : 136
-4 آداب نماز جمعه و محتواي خطبه ها
نماز جمعه(با وجود شرائط لازم)بر مردان بالغ و سالم که قدرت بر شرکت در نماز را دارند واجب است،و بر مسافران و پیر
مردان واجب نیست هر چند حضور در نماز جمعه براي مسافر جائز است،همچنین زنها نیز می توانند در نماز جمعه شرکت
کنند،هر چند بر آنها واجب نیست.
کمترین عددي که نماز جمعه با آن منعقد می شود پنج نفر از مردان است.
نماز جمعه دو رکعت است و جاي نماز ظهر را می گیرد،و دو خطبه اي که قبل از نماز جمعه خوانده می شود در حقیقت به
جاي دو رکعت دیگر محسوب می شود.
نماز جمعه همانند نماز صبح است و مستحبّ است حمد و سوره را در آن بلند بخوانند و نیز مستحبّ است سوره"جمعه"را در
رکعت اول و سوره"منافقین"را در رکعت دوم قرائت کنند.
در نماز جمعه دو قنوت مستحبّ است یکی قبل از رکوع رکعت اول و دیگر بعد از رکوع رکعت دوم.
خواندن دو خطبه قبل از نماز جمعه واجب است همانگونه که ایستادن خطیب به هنگام ایراد خطبه نیز واجب می باشد،شخصی
که خطبه می خواند حتما باید همان امام نماز جمعه باشد.
خطیب باید صداي خود را چنان بلند کند که مردم صداي او را بشنوند تا محتواي خطبه به گوش همگان برسد.
به هنگام ایراد خطبه باید خاموش بود،و به سخنان خطیب گوش داد،و رو به روي خطیب نشست.
شایسته است خطیب مردي فصیح و بلیغ و آگاه به اوضاع و احوال مسلمین و با خبر از مصالح جامعه اسلامی،و شجاع،و صریح
اللهجه،و قاطع در اظهار
ص : 137
حق باشد.اعمال و رفتار او سبب تاثیر و نفوذ کلامش گردد،و زندگی او مردم را به یاد خدا بیاندازد.
شایسته است پاکیزه ترین لباس در تن بپوشد،و خود را خوشبو کند،و با وقار و سکینه گام بردارد،و هنگامی که بر فراز منبر
جاي گرفت بر مردم سلام کند،و رو به روي آنان بایستد،و بر شمشیر یا کمان یا عصا تکیه کند،نخست بر منبر بنشیند،تا اذان
تمام شود،و بعد از فراغت از اذان شروع به خطبه کند.
محتواي خطبه نخست حمد خدا و درود بر پیامبر است(احتیاط این است که این قسمت به زبان عربی باشد ولی بقیه به زبان
مستمعین خوانده می شود)سپس مردم را به تقواي الهی توصیه کند،و یکی از سور کوتاه قرآن را بخواند،و این امر را در هر دو
خطبه رعایت کند،و در خطبه دوم بعد از درود بر پیامبر ص دعا بر ائمه مسلمین کند،و براي مؤمنین و مؤمنات استغفار نماید.
و شایسته است در ضمن خطبه مسائل مهمی که با دین و دنیاي مسلمین ارتباط دارد مطرح کند،و آنچه مورد نیاز مسلمین در
داخل و خارج کشورهاي اسلامی و در داخل و خارج آن منطقه می باشد مورد بحث قرار دهد،و مسائل سیاسی و اجتماعی و
اقتصادي و دینی را با در نظر گرفتن اولویتها مطرح نماید،به مردم آگاهی بخشد و آنها را از توطئه هاي دشمنان با خبر
بسازد،برنامه هاي کوتاه مدت و دراز مدت براي حفظ جامعه اسلامی و خنثی کردن نقشه هاي مخالفان به آنها گوشزد کند.
خلاصه خطیب باید بسیار هوشیار و بیدار و اهل فکر و مطالعه در مسائل اسلامی باشد،و از موقعیت این مراسم بزرگ حد اکثر
.( استفاده را براي پیشبرد اهداف اسلام و مسلمین بنماید ( 1
ص : 138
1) البته در خصوصیات و جزئیات احکام نماز جمعه و خطبه ها اختلافات جزئی در فتاواي فقهاء می باشد و آنچه در بالا -1
ذکر شد عصاره اي از فتاواي مختلف است.
در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا ع می خوانیم:
انما جعلت الخطبه یوم الجمعه لان الجمعه مشهد عام،فاراد ان یکون للامیر سبب الی موعظتهم،و ترغیبهم فی الطاعه،و ترهیبهم
من المعصیه، و توقیفهم علی ما اراد من مصلحه دینهم و دنیاهم،و یخبرهم بما ورد علیهم من الافاق من الاهوال التی لهم فیها
للّ عز و جل و الأخري للحوائج و
􀀀
اللّ و التمجید و التقدیس ه
􀀀
المضره و المنفعه...و انما جعلت خطبتین لیکون واحده للثناء علی ه
الاعذار و الانذار و الدعاء و لما یرید ان یعلمهم من امره و نهیه ما فیه الصلاح و الفساد:
"خطبه،براي این در روز جمعه تشریع شده است که نماز جمعه یک برنامه عمومی است،خداوند می خواهد به امیر مسلمین
امکان دهد تا مردم را موعظه کند به اطاعت ترغیب نماید،و از معصیت الهی بترساند و آنها از آنچه مصلحت دین و دنیایشان
است آگاه سازد،و اخبار و حوادث مهمی که از نقاط مختلف به او می رسد و در سود و زیان و سرنوشت آنها مؤثر است به
اطلاعشان برساند...
و دو خطبه قرار داده شده تا در یکی حمد و ثنا و تمجید و تقدیس الهی کنند،و در دیگري نیازها و هشدارها و دعاها را قرار
.( دهند،و اوامر و نواهی و دستوراتی که باصلاح و فساد جامعه اسلامی در ارتباط است به آنها اعلام دارند" ( 1
***
-5 شرائط وجوب نماز جمعه
در اینکه امام جمعه مانند هر امام جماعت دیگر باید عادل باشد تردیدي نیست،ولی سخن در این است که شرائطی افزون بر
این دارد یا نه؟ جمعی معتقدند این نماز از وظائف امام معصوم یا نماینده خاص او است، و به تعبیر دیگر مربوط به زمان
حضور امام معصوم ع است.
ص : 139
. 1) "وسائل الشیعه"جلد 5 صفحه 39 -1
در حالی که بسیاري از محققین معتقدند که این شرط وجوب عینی نماز جمعه است،ولی براي وجوب تخییري این شرط لازم
نیست و در زمان غیبت نیز می توان نماز جمعه را برپا داشت و جانشین نماز ظهر می شود،و حق همین است، بلکه هر گاه
حکومت اسلامی با شرایط آن از طرف نایب عام امام ع تشکیل گردد احتیاط این است که امام جمعه منصوب از طرف او
باشد،و مسلمانان در نماز جمعه شرکت کنند.
در این زمینه و در مسائل دیگر مربوط به نماز جمعه سخن بسیار است که ذکر همه آنها از حوصله یک بحث تفسیري خارج و
( باید آنها را در کتب فقه و حدیث جستجو کرد. ( 1
***خداوندا!بما توفیقی مرحمت فرما که از این شعائر بزرگ اسلامی براي تربیت نفوس و نجات مسلمین از چنگال دشمنان
حد اکثر بهره برداري را بنمائیم.
پروردگارا!ما را از کسانی قرار ده که مشتاق لقاي تو باشیم و از مرگ نهراسیم.
بارالها!نعمت ایمان و تعلیم و تربیت انبیاء را هرگز از ما سلب نفرما.
آمین یا رب العالمین پایان سوره جمعه 14 \رمضان\ 1406
ص : 140
1) مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار جلد 89 و 90 را به این مساله مهم و سایر ویژگیهاي جمعه پرداخته است. -1